بهش گفتم:
دوستت دارم
باور نکرد.
گفتم تنهام نذار
تنهایم گذاشت
ی روز اومد پیشم.برام گل آورد.گریه کرد.گفت پشیمونم.
گفت دوستت دارم.میخواستم بغلش کنم.بگم بخشیدمش
بگم دوستت دارم.اما اون رفتو خیسی اشکاشو رو سنگ قبرم جا گذاشت.
سنگ ,بگم ,دوستت ,گفتم ,خیسی ,رفتو ,دوستت دارم ,بخشیدمش بگم ,بگم دوستت ,دارم اما ,بگم بخشیدمش
درباره این سایت